کنایه از هفت آسمان است. (یادداشت مؤلف) : ز پرورده سیر آید این هفت گرد شود بی گنه کشته چون یزدگرد. فردوسی. به فرمان شاه جهان یزدگرد که سالار بد اندر این هفت گرد. فردوسی. به ژرفی نگه کن که با یزدگرد چه کرد این برافراخته هفت گرد. فردوسی
کنایه از هفت آسمان است. (یادداشت مؤلف) : ز پرورده سیر آید این هفت گرد شود بی گنه کشته چون یزدگرد. فردوسی. به فرمان شاه جهان یزدگرد که سالار بُد اندر این هفت گرد. فردوسی. به ژرفی نگه کن که با یزدگرد چه کرد این برافراخته هفت گرد. فردوسی
موجودی که دارای هفت سر باشد. به کنایت، غیرعادی و ترسناک. - اژدهای هفت سر، کنایه از فلک است: این هفت سر اژدهای خونخوار در گرد تو حلقه است چون مار. نظامی. فلکی کو به گرد ما کمر است چه عجب کاژدهای هفت سر است. نظامی
موجودی که دارای هفت سر باشد. به کنایت، غیرعادی و ترسناک. - اژدهای هفت سر، کنایه از فلک است: این هفت سر اژدهای خونخوار در گرد تو حلقه است چون مار. نظامی. فلکی کو به گرد ما کمر است چه عجب کاژدهای هفت سر است. نظامی
دارویی است که آن را مازریون میگویند، دفع مرض استسقا می کند. (برهان). برگ درختی است شیردار به قدر درخت سماق و بر دو سه رنگ است و به شیرازی آن را هشت رو و به عربی مازریون نامند. (از انجمن آرا)
دارویی است که آن را مازریون میگویند، دفع مرض استسقا می کند. (برهان). برگ درختی است شیردار به قدر درخت سماق و بر دو سه رنگ است و به شیرازی آن را هشت رو و به عربی مازریون نامند. (از انجمن آرا)
هفت چرخ. هفت طاق: ز سیر هفت ستاره ز دور هفت فلک نظیر تو نتوان یافتن به هفت اقلیم. سوزنی. ای شش جهت از تو خیره مانده بر هفت فلک جنیبه رانده. نظامی. ای هفت فلک فکندۀ تو ای هرکه به جز تو، بندۀ تو. نظامی. میبرد به شرط سوگواری بر هفت فلک خروش و زاری. نظامی. هفت فلک با گهرت حقه ای هشت بهشت از علمت شقه ای. نظامی. یارۀ او ساعد جان را نگار ساعدش از هفت فلک یاره دار. نظامی. رجوع به هفت آسمان شود
هفت چرخ. هفت طاق: ز سیر هفت ستاره ز دور هفت فلک نظیر تو نتوان یافتن به هفت اقلیم. سوزنی. ای شش جهت از تو خیره مانده بر هفت فلک جنیبه رانده. نظامی. ای هفت فلک فکندۀ تو ای هرکه به جز تو، بندۀ تو. نظامی. میبرد به شرط سوگواری بر هفت فلک خروش و زاری. نظامی. هفت فلک با گهرت حقه ای هشت بهشت از علمت شقه ای. نظامی. یارۀ او ساعد جان را نگار ساعدش از هفت فلک یاره دار. نظامی. رجوع به هفت آسمان شود
کنایت از هفت آسمان. (برهان) : گر هفت گره به چرخ دادی هفتاد گره بدو گشادی. نظامی. ، کنایت از هفت زمین یا هفت کشور. (برهان) : زین دو سه چنبر که بر افلاک زد هفت گره بر کمر خاک زد. نظامی
کنایت از هفت آسمان. (برهان) : گر هفت گره به چرخ دادی هفتاد گره بدو گشادی. نظامی. ، کنایت از هفت زمین یا هفت کشور. (برهان) : زین دو سه چنبر که بر افلاک زد هفت گره بر کمر خاک زد. نظامی
هفت وات بیست وهشت حرف الفبارا بچهاربخش (هریک شامل هفت حرف) بنابرانتساب آنها بعناصراربعه - تقسیم کنند اینچنین: یا هفت حرف آبی. ز ک س ق ث ظ. یاهفت حرف آتشی: ا ه ط م ف ش ذ. یا هفت حرف خاکی: د ح ل ع ر، غ. یاهفت حرف باده (هوایی) : ب و ن ص ت ض
هفت وات بیست وهشت حرف الفبارا بچهاربخش (هریک شامل هفت حرف) بنابرانتساب آنها بعناصراربعه - تقسیم کنند اینچنین: یا هفت حرف آبی. ز ک س ق ث ظ. یاهفت حرف آتشی: ا ه ط م ف ش ذ. یا هفت حرف خاکی: د ح ل ع ر، غ. یاهفت حرف باده (هوایی) : ب و ن ص ت ض
بیست و هشت حرف الفبا را به چهار بخش (هر یک شامل هفت حرف) بنابر انتساب آن ها به عناصر اربعه تقسیم کنند، اینچنین، هفت حرف آبی، ج، ز، ک، س، ق، ث، ظ، هفت حرف آتشی، ا، ه، ط، م، ف، ش، ذ، هفت حرف خاکی، د، ح، ل
بیست و هشت حرف الفبا را به چهار بخش (هر یک شامل هفت حرف) بنابر انتساب آن ها به عناصر اربعه تقسیم کنند، اینچنین، هفت حرف آبی، ج، ز، ک، س، ق، ث، ظ، هفت حرف آتشی، ا، ه، ط، م، ف، ش، ذ، هفت حرف خاکی، د، ح، ل